در یکی از نمایشگاههای مطبوعات منتظر ورود رئیس جمهور بودم که یک آن دیدم خودروی مشکی رنگ با سرعت زیاد و چراغ چشمک زن آبی و قرمز (مورد در استفاده پلیس فدرال آمریکا) وارد محوطه شد
تشخیصم کاملا اشتباه بود چون هرچی داخل ویزور دنبال خودروهای محافظین بودم
بیشتر نا امید شدم تا دوربین را از جلوی صورتم
پایین آوردم دیدم یک اقای
خوشتیپ در جلوی ماشین را باز کرد و پیاده شد این طرف و آن طرف را نگاه کرد
تا تروریستی در کمین
نباشد خدای نکرده(وسط تهران)
در عقب را باز کرد تا مقام بلند بالا پیاده شوند پیش خودم خیال کردم وزیری کسی آمده دو باره دوربین را برای شکار آماده کردم ولی با کمال تعجب دیدم کسی که پیاده شد را یک بار هم ندیدم .......
در افکار خودم دنبال حل معادله بودم که دیدم یکی دیگر از محافظین نماها در حال پوشاندن کت آقای رئیس است خلاصه کنم به هر شکلی بود نزدیکشان شدم و به حالت سئوالی پرسیدم ببخشید فامیلی رئیس یادم رفته چی بود آقای...... ؟
محافظ نما بادی به غب غب انداخت و گفت حاجی........ معاون ...دانشگاه آزاد
هستن چطور نشناختی سریع گفتم آخه من دانشگاه شهید بهشتی بودم سعادت از من
بدور بوده............همین
حتی فرش قرمز هم برای همدیگه پهن می کنن
یکمی ...
من از شهدا ووجانبازان وخانواده انان عذر خواهی می کنم